بازدید امروز : 30
بازدید دیروز : 10
کل بازدید : 144277
کل یادداشتها ها : 107
من وتاریکی و رویا
من تنها. من تنها
من از تو تا ابد دور
من و درد حرفای زور
منم اون دلی که پاک شد
واسه تو یه سینه چاک شد
دلی که چشات اونو روند
عشقی که اسیر شب موند
حالا اینجا منو گیتار
کلبه عاشقی غم بار
فکر وذهنم دیدن تو
یا تو شب رسیدن تو
شب ودیدی تا به حالا ؟
از ستاره پره اینجا
ماه وگیتار وستاره
شب فقط تو رو نداره
نمی تونم باشم اینجا
می زارم میرم از اینجا
من تو رو می خوام نه ماهو
نه ستاره های راهو
یه ورق کاغذ و گیتار
بغضای شکسته بسیار
میرم اونجا که شبی نیست
دل اسیر نیست و تبی نیست
شب ومی سپارم به فردا
دیگه می مونم همونجا...