سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دفتر شعر یک جوان
نوشته شده در تاریخ 89/5/14 ساعت 10:57 ع توسط محمد جعفر مهدیان


nightmelody-com-0536.jpg

 

 

اما...

 

اعجاز ما همین است :


ما عشق را به مدرسه بردیم


درامتداد راهرویی کوتاه


در آن کتابخانه ی کوچک


تا باز این کتاب قدیمی را


که از کتابخانه امانت گرفته ایم


- یعنی همین کتاب اشارات را


با هم یکی دو لحظه بخوانیم


ما بی صدا مطالعه می کردی


اما کتاب را ورق میزدیم


تنها


گاهی به هم نگاهی
...


ناگاه


انگشتهای (( هیس
! ))


ما را


از هر طرف نشانه گرفتند

انگار


غوغای چشمهای من وتو


سکوت را


در آن کتابخانه رعایت نکرده بود ! ...

 

 







  پیام رسان 

+ عید سعید فطر رو به همه دوستان گرامی تبریک میگم

+ چه موهبت بزرگیست دوست داشتن وقتی بر پیشخوان قلبت می نشیند و سکوت می کند وقتی تمام ایده آل هایت رنگ می بازند و استدلال هایت به گل می نشینند درست در لحظاتی این چنین حادث می شود و تو را از تو می گیرد هم از این روست که دوستت دارم!







طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ