بازدید امروز : 16
بازدید دیروز : 1
کل بازدید : 144888
کل یادداشتها ها : 107
پدرم ای وجودم از تو
قدرت و توان گرفته
ای که از دم نفسهات
هستی من جان گرفته
پدرم ای که از تو جاری
خون زندگی تو رگهام
ای که از نور دو چشمت
نور زندگی به چشمام
پدر امروز به پاهام
دیگه نای رفتنی نیست
جز دریقی رو لبهام
دیگه حرف گفتنی نیست
پدر ، پیچ و خم راهم
نمیخوام که بی راهه باشه
گل سرخ آرزوهام
توی فکر غنچه باشه
پدرم دست یاری تو
اگه دستامو نگیره
کوره راه رفتن من
مثل شبهام میشه تیره