بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 2
کل بازدید : 145037
کل یادداشتها ها : 107
رویای با تو بودن را
نمی توان نوشت
نمی توان گفت
و حتی نمی توان سرود
با تو بودن قصه شیرینی است
به وسعت تلخی تنهایی
و داشتن تو فانوسی
به روشنایی هر چه تاریکی در نداشتنت
و .....
و من همچون غربت زدای
در آغوش بیکران دریای بی کسی
به انتظار ساحل نگاهت می نشینم
و میمانم تا ابد
و تا وقتی که شبنم زلال احساست
زنگار غم را از وجودم بشوید
بانوی دریایی من .
نذاری فاصله ها
تو هجوم سایه ها
میون غریبه ها
توی جاده ها
تو رو از من بگیرن
تو خودت خوب می دونی
توی راه زندگیم
دلخوشم به بودنت
پس نکنی یه کاری
تا نکنه فرق